پاسخ دفتر حقوقی هریسچی به اظهارات علی ربیعی سخنگوی دولت جمهوری اسلامی ایران
در پی شکایت گروهی از خانوادههای خدمه مفقود شده کشتی نفتکش سانچی بر علیه شرکت ملی نفتکش ایران، علی ربیعی و علاالدین بروجردی در دادگاه فدرال واکنشهای مختلفی از سوی مسوولان در جمهوری اسلامی ایران در خصوص طرح این شکایت نشان داده شد. علی ربیعی سخنگوی دولت و کاپیتن فرحبد از شرکت ملی نفتکش با طرح مواردی موضوع شکایت خانوادههای خدمه مفقود شده سانچی را نادرست دانستند. در این جوابیه دفتر حقوقی هریسچی و همکاران به نمایندگی از خانوادههای خدمه نسبت به پاسخ دادن به این شبهها اقدام کرده است.
بحث اصلی اینجاست که شرکت ملی نفتکش و علی ربیعی میگوید ۱۰۰ درصد خدمه در اولین لحظات بعد از تصادف بعلت استنشاق گاز سمی فوت کردهاند، ما میگوییم ۱۰۰ درصد خدمه در لحظات اولیه فوت نکرده اند. آنها هیچ دلیلی برای اثبات ادعای خود ندارند ولی ما عدله داریم که خدمه در ساعات اولیه فوت نکردهاند.
چرا خدمه کشتی در لحظات اولیه جان خود را از دست نداده اند
شهرام فرحبد، مدیر بازرگانی شرکت ملی نفتکش ایران در گزارشی اعلام کرده است «اطلاعات جعبه سیاه کشتی سانچی، بیانگر این است که امکان زنده ماندن خدمه شجاع این کشتی وجود نداشته و این عزیزان در همان لحظات اولیه بر اثر استنشاق دود ناشی از گازهای سمی جان خود را از دست دادهاند.»
بنابر اطلاعات موجود در جعبه سیاه سانچی کوچکترین نشانهای دال بر مرگ خدمه در اولین لحظات تصادف وجود ندارد. بلکه اطلاعات جعبه سیاه نشان از این دارد که دستور تخلیه کشتی و استفاده از قایقهای نجات داده شده است. ضمن آن که اطلاعات جعبه سیاه به طور کامل ارایه نشده و صحت اشاره به این که ضبط بعد از نزدیک به سه دقیقه قطع شده باشد سوال برانگیز است. ما بر این باور هستیم تا زمانی که کل اطلاعات در اختیار گروهی مستقل قرارنگیرد، نبود اطلاعات بعد از دقیقه سوم نمی تواند عدله معتبری باشد. بنابر این آنچه که در اطلاعات موجود جعبه سیاه سانچی قطعیت دارد، دستور تخلیه کشتی و استفاده از قایق نجات در دقیقه دوم بعد از تصادف است.
از سوی دیگر به طور مستند هیچ مستنداتی دال بر مرگ خدمه بر اثر استنشاق دود ناشی از گازهای سمی وجود ندارد. اما وقتی بدن نسبتا سالم و نسوخته آقای آروی از آب گرفته شده است، این بدن بهترین سند برای ارزیابی اتفاقات بعد از تصادف محسوب میشدهاست، که شرکت ملی نفتکش و کشور چین کالبد شکافی تخصصی انجام نمیدهند. دلیل این پنهان کاری چیست؟ کالبد شکافی به صراحت میتوانست دلیل مرگ و اینکه قبل از مرگ بدن وی در معرض چه گازهایی قرارگرفته است را روشن کند. ولی بجای تحقیق در جهت روشن سازی، بدن نامبرده به خاک سپرده شده و مهمترین مدرک برای مستند سازی اتفاقات بعد از تصادف از بین برده میشود. باید معلوم شود چه ارادهایی و خواست چه مقامی باعث شده که دستور دفن میلاد آروی صادر شود.
نکته دیگر این که برخلاف نظر شرکت نفتکش اکثریت کارشناسان مستقل بر این باورند که امکان خفگی خدمه بهخاطر فاصله زیاد تا محل تصادف، باد شدید و نوع محموله وجود ندارد. شرکت ملی نفتکش و آقای ربیعی باید جوابگو باشند که براساس کدام بررسی کارشناسی علمی، ساعاتی بعد از غرق شدن کشتی اعلام مرگ قطعی خدمه صادر شده که تا به امروز نه سندی ارایه شده و نه گواه و یا نشانهای این نظر را عوض کند؟ لازم بهذکر است که زمان غرق شدن کشتی، ایران بهطور مستقل دسترسیایی به اطلاعات کشتی از جمله جعبه سیاه و جزییات مکالمات کشتیهای اطراف سانچی نداشته که بتواند نظر قاطع کارشناسی بابت مرگ خدمه صادر کند.
تا به امروز هیچ مرجع قضایی و هیچ گزارش رسمی، بیست و نه خدمه مفقود کشتی سانچی را فوت شده اعلام نکردهاند. گزارش رسمی این تصادف در نسخه انگلیسی اعلام میکند که آنان مفقود هستند در حالیکه در نسخه فارسی اشارهایی به این موضوع نشده است. دلیل این عدم اشاره و اختلاف محتوایی دو گزارش چیست که نسخه فارسی اشاره به مفقود بودن ندارد و گزارش انگیسی هم نظر ایران را که به طور حتم مرگ بیست و نه خدمه کشتی بر اثر استنشاق گاز سمی فوت شدهاند را تایید نمیکند؟
اختلاف در متن گزارش فارسی و انگلیسی ناشی از چیست؟
در ترجمه گزارش جمله ایی وجود دارد که در متن انگلیسی وجود ندارد. در گزارش فارسی صفحه هفتاد و هشت آمده است «گاز سمی از ناشی از میعانات گازی اطراف کشتی را در بر میگیرد.» این جمله در گزارش رسمی انگلیسی نیامده است. به نظر میرسد دلیل اضافه کردن این خط به گزارش فارسی تنها توجیح خبر بی اساس مرگ بر اساس استنشاق میعانات بوده است. همچنین فقط در گزارش فارسی آماده است که «عرشه سانچی بلافاصله بعد از تصادف منفجر شده و آتش میگیرد»، گزارش انگلیسی تنها به نشت میعانات و سپس آتش اشاره دارد و تاکیدی بر آتش گرفتن و انفجار عرشه سانچی ندارد. همچنین در نسخه فارسی نیامده است که کاپیتان کشتی سانچی دستور خروج و استفاده از کشتی نجات را میدهد که به وضوح از صدای جعبه سیاه قابل تشخیص است. خانوادههای خدمه مفقود شده بر این باورند که شرکت نفتکش باید در خصوص این موارد جوابگو باشد و توضیح دهد جعل در گزارش به دستور چه شخص یا اشخاصی و با چه هدفی انجام شده است.
سه روز بعد از تصادف، در خبری که کاپیتان بهرامی در اختیار رسانههای بین المللی قرار میدهد اول اشاره میشود که چون آتش کنترل شده امکان غرق شدن سانچی بسیار کم است. او سپس با اشاره به جنازه آقای آروری میگوید که لباسی که او به تن داشته احتیاج به وقت زیاد برای پوشیدن دارد. با این ترتیب مشخص است که خدمه وقت کافی داشتهاند و در لحظات اولیه فوت نکردهاند.
به استناد گزارشها میزان تجمع گاز سمی «H2S» بهمقداری که کشنده باشد نبوده چون به گفته شرکت ملی نفتکش غلظت این گاز برای این نوع کاندنست «4PPM» بوده است که این میزان کشنده نیست. اگر بر طبق اسناد نفتکش محموله «4PPM»سولفوور داشته از لحظه تصادف و نشت بار و سوختن بار تا تبديل شدن ميعانات به گاز زمان کافی برای عملیات نجات وجود داشته است، اما اگر مشخصات بار واقعی نبوده و برای گمراه کردن شرکت بیمه و یا شرکت خریدار میزان سولفوور به دروغ عدد چهار ارایه شده است، و در واقع محموله تصفیه نشده بوده، باز هم امکان مرگ در لحظه های اول تصادف منتفی است. اما انفجارهای بعدی کشتی نشان میدهد که این محموله خطرناک بوده که همچون بمب متحرک، بدون در نظر گرفتن مسایل ایمنی، در حرکت بوده است. با این شرایط این محموله نباید با کشتی حمل نفت منتقل میشده و باید با کشتی مخصوص محمولههای شیمیایی حمل میشده است. نکته مهم دیگر این که شرکت ملی نفتکش بعد از وقوع تصادف تلاشی برای تهیه فوم مخصوص که برای خاموش کردن کاندنسنت لازم است، نکرده و تیم چینی تنها از آب شور برای اطفا حریق استفاده میکرده است که هیچ کمکی به خاموش کردن آتش ناشی از مواد کاندنسنت نمیکند و این ندانم کاری و قصور تیم اعزامی شرکت ملی نفتکش عامل غرق شدن کشتی بوده است. مجموع این موارد نشان میدهد پارهای مسايل اثبات شده وجود دارد اما چرا اين اطلاعات بازگو نمیشود جای سوال است.
Risk of burning tanker Sanchi sinking is low, says NITC :: Lloyd's List
عدم رعایت قوانین در خصوص صدور گواهی فوت
در جایی دیگر آقای فرحبد اشاره میکند که «بر اساس قانون وقتی پیکرها پیدا نمیشوند، باید پنج سال زمان بگذرد ولی برای اینکه این خانوادهها زودتر به حقوق قانونیشان برسند، با هماهنگی مقامات قضایی گواهی فوت برای این عزیزان صادر شد.»
این جمله نشان میدهد که شرکت ملی نفتکش در خصوص اعلام فوت خدمه کشتی قانون شکنی کرده است. همچنین طبق قوانین ایران رضایت اولیای دم برای صدور گواهی فوت الزامی است که گواهی فوت اولیه بدون اجازه خانوادهها صادر شده که بعدا با حکم دادگاه برای گروهی از خانوادهها باطل میشود. گزارشها حاکی از آن است که بعد از اعلام فوت خدمه توسط آقای ربیعی، خانوادههای آنان را مجبور میکردهاند که گواهی فوت را قبول کنند. در طول این مدت فشار زیادی روی خانوادههای بازماندهگان بوده است که علت آن برای ما معلوم نیست. در یک گردش کار، ابتدا شرکت ملی نفتکش تنها حاضر میشود که دیه افراد فوت شده را بپردازد. این رقم بسیار کمتر از میزان دریافتی در صورت مرگ بر اساس پیمان جمعی خدمه است که بین ۹۶ تا ۱۳۰ هزار دلار بوده است. در مرحله بعدی شرکت ملی نفتکش حاضر میشود که یکی از اعضای خانواده هر یک از خدمه را به کار بگیرد. سپس با فشار خانوادهها قبول میکند که معادل ریالی را با محاسبه ارز دولتی حساب کرده و در آخر راضی میشوند که این مبلغ را به ارزش دلار آزاد به خانوادههایی که فوت خدمه را قبول کردهاند بپردازند، آنهم به شرطی که خانوادهها تعهد اداری بدهند که از شرکت ملی نفتکش شکایت نخواهند کرد. که بر اساس قوانین کار خدمه کشتی، نباید این پرداخت به هیچ شرطی گره بخورد.
اما نکته مهم این است که شرکت ملی نفتکش برای خانواههایی که قبول ندارند خدمه کشتی سانچی فوت کردهاند (تعریف قانونی از شرایط فعلی خدمه) هیچ مزایایی را در نظر نگرفته و حتی حقوق آنان را نیز تا به امروز پرداخت نکردهاند تا با فشار مالی آنها را راضی به قبول فوت بستگانشان بکنند. دلیل این فشار باید توضیح داده شود که چرا شرکت ملی نفتکش اصرار به قبول فوت خدمه دارد و چرا این خانوادهها از مزایای مفقودین همچون مفقودین جنگ برخوردار نبودهاند.
چرا تماسهای بعد از حادثه جدی گرفته نشده است
شهرام فرحبد در پاسخ به این سوال که آیا شرکت ملی نفتکش اقدامی در جهت پاسخ به مطالبه برخی از خانواده که معتقدند فرزندانشان هنوز زندهاند و با آنها تماس میگیرند انجام داده است یا خیر، گفته است «علی رغم اینکه برخی از این خانوادهها میگویند بیش از ۱۲۰۰ تماس ناشناس داشتهاند، چرا حتی یکی از تماسها واقعی نبوده و هیچ کدام از این خانوادهها نتوانستهاند بعد از گذشت ۲ سال یک تماس تلفنی موفق داشته باشند؟ چرا فقط این چند خانواده تماس تلفنی مشکوک دریافت میکنند و مابقی ۲۲ خانواده دیگر این تماس ها را ندارند؟»
در پاسخ باید تاکید کرد، اول اینکه اگر تنها این خانوادهها تلفن گرفته باشند دلیل خوبی است که نشان میدهد چرا نمیخواهند مرگ فرزندانشان را قبول کنند. دوم، ما گزارشاتی داریم که خانواده های دیگر هم تماسهای ناشناسی را دریافت کرده اند اما بهخاطر فشارهای امنیتی حاضر به ذکر آن نیستند. ما به دلیل ریسک امنیتی برای خانوادههای این عزیزان در حال حاضر از پخش صدای دیگر خانوادهها معذور هستیم اما بدون شک شرکت ملی نفتکش خود این از این تماسها مطلع است. ذکر این موضوع به جا است که برخی تماسها موفق هم بوده و اشاره شده که خدمه منتظر کمک خانوادهها هستند.
از نظر فنی تایید داشتن تماس برای مسوولان مربوطه به آسانی گرفتن لیست تلفنهای هر شماره است. لذا نمیتواند این امر کذب باشد. همه خانوادهها صورت این تماسها را به مسوولان دادهاند ولی تا این لحظه دولت متاسفانه پیگیری نکرده است. برای شرکتهای مخابراتی گرفتن اطلاعات تلفن تماس گیرنده و کشوری که از آن تماس حاصل شده بسیار ساده است و از سویی با همکاری شرکتهای مخابراتی کشور مبدا همه اطلاعات تماس گیرنده قابل دسترسی است، اما دولت در جواب دادستان بین الملل تنها به نامهایی ساده اشاره دارد که امکان دسترسی به اطلاعات بیشتر برایش مقدور نیست. این یعنی تبانی دولت با شرکت ملی نفتکش برای لاپوشانی واقعیتی که از جامعه پنهان میشود. این خانوادهها برای گرفتن پاسخ و جستجوی نزدیکانشان دو سال است که به هیچ در باز و گوش شنوایی برخورد نکردهاند. نباید فراموش کرد که جان انسانها ارزش دارد، در شرایط بحرانی حتی یک تماس هم باید تا آخر بررسی و پیرامون آن تحقیق میشده، آیا چنین اتفاقی افتاده است؟
آقای فرحبد گفته است «اولین سوالی که بعد از شنیدن این حرفها ممکن است در ذهن هرکسی پیش بیاید این است که اساسا چه دلیلی برای این کار وجود دارد؟» این سوال خوبی است که شرکت ملی نفتکش، آقای ربیعی و علاالدین بروجردی باید پاسخ دهند که دلایل دروغ گفتن، پنهانکاری و امنیتی کردن پرونده چیست؟ چرا از روز اول تنها گزینه برای خانوادهها قبول مرگ بوده است؟ شرکت ملی نفتکش از این موضوع چه سودی میبرد؟ این سوالات مهمتری هستند که باید پرسیده شوند نه دلیل زنده انگاشتن فرزندان ایران که هیچ سندی برای مرگ آنان وجود ندارد.
چرا گفته میشود سیستم «AIS» کشتی روشن بوده است؟
شهرام فرحبد در جایی دیگر گفته است «تمام سیستمهای ناوبری کشتی روشن بوده و سیستم AIS کشتی سانچی در زمان سانحه خاموش نبود و طبق روال عادی در مسیر خود در حال حرکت بود.»
این جمله کذب است چرا که طبق اطلاعات ثبت شده آخرین لحظهایی که ردیاب کشتی «AIS»روشن بوده ۵ ژانویه یعنی یک روز قبل از تصادف است. ضمن آنکه شرکت ملی نفتکش با در خطر قرار دادن خدمه کشتیها در جهت مخفی نگهداشتن مسیر آن، سالهاست که از کشتی ها میخواهد که ردیاب خود را خاموش کنند.
گفته میشود چهل میلیون یورو برای عملیات بررسی لاشه کشتی هزینه شده است
این مسوول بازرگانی شرکت ملی نفتکش ایران در جایی دیگر از اظهارات خود ذکر کرده است «شرکت نفتکش از زمان سانحه سانچی برای مراحل عملیاتی مختلف از جمله ارزیابی، اعزام غواص، اعزام ربات و تصویربرداری از کشتی سانچی حدود ۴۰ میلیون یورو هزینه کرده است.» و در جایی دیگر نیز ذکر کرده است «تیم پس از بررسی تمامی تصاویر دریافتی از ربات پیشرفته اعزامی به موقعیت کشتی سانچی در عمق ۱۱۵ متری دریا نتایج خود را منتشر و اعلام کرده است که با توجه به تغییر شکل ساختمان کشتی سانچی در اثر حرارت و فشار آب در زمان غرق شدن و کاهش ارتفاع ساختمان آن از حدود ۲۸ متر به حدود ۱۳ متر، در هم پیچیدگی ساختمان کشتی و ریزش اجزای داخلی آن و مسدود شدن منافذ و راههای ورود به کشتی احتمال وورد غواص به ساختمان این کشتی منتفی است.»
بر خلاف این گزارش و عددی که این مدیر شرکت ملی نفتکش ذکر کرده است، گزارشات صنعت بیمه دریایی، در مجموع ۱۷ ساعت غواصی انجام شده است که هزینه آن به دویست هزار دلار هم نمیرسد. لازم به ذکر است این جستجوی غواصی را هم کشور چین انجام داده اما همین گزارش نیز بهطور رسمی منتشر نشده است و تمامی این اظهارات غیر مستدل و بدون اشاره به اسناد است. در همین جا ما تقاضا داریم که صورت هزینه چهل میلیون یورویی به همراه گزارش تحقیق شرکت جستجو «اسمیت»برای تنویر افکار عمومی منتشر شود. این نکته قابل توجه است که در کل ارزش کشتی ۳۶ میلیون دلار بوده است در حالیکه ایران مدعیست چهل میلیون یورو خرج تحقیق لاشه کشتی کرده است که بگفته شرکت ملی نفتکش قابل نفوذ هم نبوده است.
شواهد و گمانهزنیها حاکی از آن است که ربوت مذبور بعد از ورود به ساختمان کشتی نتوانسته هیچ پیکری را بیابد، شرکت ملی نفتکش تنها با انتشار چند ثانیه از فیلم تجسس ادعا کرده که امکان ورود نبوده و سعی در پنهانکاری واقعیت کرده است و در نهایت اینکه فیلم روز قبل از غرق شدن کشتی نشان میدهد که کلیه سازههای ساختمان کشتی پا برجا بوده و کاهش ارتفاع به اندازه ایی که ادعا میشود رخ نداده.
جعبه سیاه کشتی چینی کجاست؟
مدیر بازرگانی شرکت ملی نفتکش در پاسخ به اینسوال که آیا جعبه سیاه کشتی چینی توسط چینیها از بین رفته است یا خیر، گفت «این موضوع چیزی نیست که برروی بررسی نتیجه حادثه اثر گذار باشد.»
این پاسخ در واقع اظهاری غیر کارشناسی است چرا که جعبه سیاه نباید پاک شود و اطلاعات جعبه سیاه از نظر اهمیت به هیچ وجه قابل جایگزینی با اطلاعات دیگر کشتیها نیست. ضمن آن که آیا شرکت ملی نفتکش سعی کرده که بطور مستقل گفته چینیها را راستی آزمایی کند؟ یا این یک اتفاق خوش آیند برای طرفین، چینی ایرانی، بوده است؟ متاسفانه چین امکان مصاحبه با خدمه کریستال و یا تیمی که برای کشف جعبه سیاه وارد کشتی شده بودند را نمیدهد و البته ایران هم هیچ اصراری بر این امر ندارد.
آیا صحبتهای علی ربیعی از تریبون دولت پاسخ مناسبی بوده است؟
علیرغم وجود اسناد و مدارک غیر قابل انکار، پس از اعلام شکایت خانوادههای خدمه در دادگاه فدرال آقای ربیعی باز هم واقعیت را کتمان و تنها به داستان روز اول خود پرداخت. او حتی جنازه آقای آروی را سوخته اعلام کرد و سالم بودن جنازه وی که از آب گرفته شده بود را نادیده گرفت و همه را سوخته خواند. وی که از خواهرزاده خود بهعنوان مخبر در دفتر مدیرعامل شرکت ملی نفتکش ایران، کاپیتان سردشتی، استفاده میکند نمیتواند خود را به نادانی بزند تا از مسوولیت خود در منحرف کردن اذهان عمومی و خانواده خدمه کم کند. اما این مسیر ادامه دارد...
لازم به ذکر است این جوابیه در پاسخ به اظهارات اخیر برخی از مسوولان ایرانی مرتبط با پرونده مفقود شدگان کشتی نفتکش سانچی و تنویر افکار عمومی تهیه شده است. بدیهی است این تمامی اطلاعات و مستندات موجود نیست و به مرور و حسب شرایط سایر اطلاعات در اختیار رسانهها و مردم قرار خواهد گرفت.
علی هریسچی
۲۷ آذر ۱۳۹۸
Comments